می دانستم که خواسته هایم با منافع نیرومند کسانی که حیاتشان به فقر و جهل مردم وابسته  است مانند ملاکین و ملایان در تضاد می باشد. ولی به رغم فشارهای خارجی و  بی ایمانی و تخصیص نادرست منابع مالی عمومی و بی لیاقتی بعضی از حکومت  هایمان، سرسختانه به تعقیب وظیفه ای که متعهد به آن بودم ادامه دادم. طی سی  وهفت سال هیچ چیز مرا از انجام وظیفه ام باز نداشت نه گلوله تپانچه و نه  رگبار مسلسل.در سال ١٩۴٣ با وجود جنگ جهانی که در جریان بود و با وجود  مشکلات دردناکی که بر من هجوم آورده بود تاکید کردم با توجه به موجبات  واقعی و ریشه های بدبختی های عمیقمان باید به این پنج هدف برسیم

• نان برای همه

• مسکن برای همه

•پوشاک برای همه

• بهداشت برای همه

• آموزش و پرورش برای همه

از تذکر این اهداف به دولت‌های که در پی‌ هم آمدند و رفتند هرگز فروگذار نکردم و سر انجام ناچار شدم حصول این اهداف را با انقلاب سفید تحمیل کنم.

با تعقیب پنج هدف فوق رفته رفته برنامه کامل تر و پر محتوی تری را طراحی‌ کردم و در عین حال ضروری‌ترین نیازها و واقعی‌‌ترین امکاناتمان را در نظر گرفتم. به این ترتیب بود که نوزده اصل انقلاب سفید یکی پس از دیگری شکل گرفت.

در ۹ ژانویه ۱۹۶۳ (۱۹ دی‌ ۱۳۴۱) در برابر اولین ککنگره تعاونی‌های کشاورزی که در تهران تشکیل شد نخستین شش اصل لازم را ارائه نمودم:

  • اصلاحات ارضی : تقسیم زمین میان کسانی که در ان کار میکنند
  • ملی‌ کردن جنگلها و مراتع
  • تبدیل کارخانهای دولتی به شرکتهای سهامی و فروش سهام به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی
  • مشارکت کارگران در سود کارخانها
  • اصلاح قانون انتخابات. مشارکت همگانی به خصوص زنان در انتخابات.
  • ایجاد سپاه دانش از سربازان وظیفه فارغ‌التحصیل تا در روستاها به تدریس بپردازند.

این شش نکته یا اصل با سیزده اصل دیگر که نخست بر اساس امکانات و سپس در پاسخ به نیازها ی تازه آی‌ که از این رهگذر پیدا شده بود کامل گردید:

  • ایجاد سپاه بهداشت (۲۱ ژانویه ۱۹۶۴ – ۱ بهمن ۱۳۴۲ ) دانشجویان فارغ‌التحصیل پزشکی‌ و دندان پزشکی‌ مشمول خدمت وظیفه و پرسداران و غیره به رایگان به خدمت و آموزش در روستاها می‌پرداختند.
  • ایجاد سپاه ترویج و آبادانی ( ۲۳ سپتامبر ۱۹۶۴ – ۱ مهر ۱۳۴۳) مشمولان وظیفه برای مدرنیزه کردن کشاورزی در روستاها و شهر‌ها به خدمت می‌پرداختند.

اعضای سپاه این سه سپاه مشترکان به سپاهیان انقلاب مشهور شدند. زنان و دختران داوطلب دختران جوان برای خدمت به میهن در یکی‌ از سپاه‌ها به خدمت احضار شوند ولی‌ همیشه داوطلب کافی‌، و اگر نگوییم بیش این اندازه موجود بود.

  • تاسیس دادگاه‌های روستایی مشهور به خانه‌های انصاف
  • ملی‌ شدن ابها
  • نوسازی و عمران شهری با همکاری سپاه ترویز آبادانی
  • انقلاب اداری و آموزشی

در ۱۹۷۵ – ۱۳۵۴ این اصول اضافه شد:

فروش تا حد اکثر ۴۹ درصد سهام کارخانه‌های بزرگ به کارگران. سهام این کارخانه‌ها را کارگران با استفاده از اوراق دولتی که به آنان داده میشد خریداری میکردند و از محل درامد کارخانه این وام را می‌پرداختند. (ماه اوت – شهریور)

  • حمایت از مصرف کننده. مبارز با تورم و گرانفروشی ایز این طریق کنترل قیمتها.
  • آموزش و پرورش رایگان و اجباری هشت ساله و ادامه آن مشروط به اینکه فارقلتحصیلان مازاد این هشت سال را که در دبیرستان و دانشگاه‌ها تحصیل کرده اند به کشور خدمت کنند (ماه دسامبر – دی‌)
  • تغذیه رایگان برای مادران نیازمند و نوزادان تا سنّ دو سالگی (ماه دسامبر – دی‌)
  • شمول تامین اجتماعی و مستمری دوران پیری به همه ایرانیان (ماه دسامبر – دی‌)
  • و سر ناجام در سال ۱۹۷۷ – ۱۳۵۶ دو اصل جدید دیگر هم به کار گرفته شد.
  • مبارزه با معاملات سداگرانه اراضی‌ و امل غیر منقول. این اصل به منظور جلوگیری از افزایش بی‌ رویه قیمت زمین و آپارتمان و اجاره بها و … بود.
  • مبارزه با فساد و رشوه خواری.

بر گرفته از کتاب پاسخ به تاریخ . نوشته محمد رضا شاه پهلوی – شاه فقید ایران

———————————————————————————-

محمد رضا شاه پهلوی عاشق ایران زمین بود. و با ذهنیت مهر در راه پیشرفت و آبادی ایران به سوی دروازه تمدین «تمدن بزرگ» کوشید.

جای دارد از زحمات او قدردانی‌ کنیم و یادش را گرامی‌ داریم.

نورباران ارامگاهش

ارتونیس ۴ آبان ۱۳۹۰

 

 

لاس وگاس بیاد جمکران

جنتی توخطبه های نماز جمعه ۱ ساعت کردی برقصه

امسال همراه سیب زمینی خیارم بدن

بنیاد مستضعفان میلیاردها دلار داراییش
رو به جای فلسطین و لبنان خرج مردم مستضعف ایران کنه

دوباره بنزین لیتری۱۰۰ تومن شه

نیروی انتظامی بیاد هر خونه یدونه دیش وماهواره بده

جام‌جهانی فوتبال زنان تو قم برگزار شه

داريوش اقبالي تو مهدیه اذان بخونه

لِیدی گاگا رو بکنن مجری برنامه‌ی زلال احکام

خامنه ای بدون استفاده از کلمه دژمن یه جمله بگه

ون های گشت ارشاد بشن شعبه های سیار تی تی

دیگه توانتخابات شرکت نمی کنم

ارتونیس، ۲۶ مهر ۱۳۹۰

رضا پهلوی در گفت‌وگویی اختصاصی با دویچه‌وله:

آقای رضا پهلوی شما از نافرمانی مدنی به‌عنوان یک شیوه‌ی مؤثر در مقابله با حکومت جمهوری اسلامی صحبت کردید. حال آن‌که برخی از نیروها، نافرمانی مدنی را در مقابله با توان سرکوب‌گری حکومت ناموثر می‌دانند و از راهکارهای نظامی سخن می‌گویند. در صورتی که یک چنین سناریویی متحقق شود و نیروهای خارجی به ایران حمله کنند، شما چه سیاستی را دنبال می‌کنید؟

من مخالف هر نوع مداخله‌ی خارجی در سناریوی آینده‌ی ایران هستم. به چند دلیل. اولاً کارساز نخواهد بود. دوماً هزینه‌اش بسیار برای مملکت ما بالا خواهد بود. سوماً فاقد هر نوع مشروعیت درانظارعمومی کشور خودمان خواهد بود و باز ریش سرنوشت خودمان را، گرچه شاید آزاد شویم، گرو همان نیروهای در واقع نجات‌بخش خواهد بود، برای همیشه. آیا ما می‌خواهیم واقعاً سرنوشت کشورمان را مجدداً نیروهای خارجی تعیین کنند؟

همان طور که گفتم، من پوزیسیونم مشخص است و این یک پیشنهادی است که به هم‌میهنانم می‌دهم، در مقابل گزینه‌های دیگر. اما تعهد من صرفاً در این رابطه است و تا آنجا که به من مربوط می‌شود تعهد من، قرارداد من با هم‌میهنانم در این راستا است. حالا انتخاب با خودشان است. البته صد گزینه‌ی دیگر هم هست. بروید دنبال کودتا، بروید دنبال جنگ چریکی، بروید دنبال حمله نظامی. بله، این آلترناتیوها هم محتمل است. ولی من دنبالش نیستم، به‌هیچ عنوان مدافعش نیستم و آنچه گفتم و پوزیسیون من است، به نظر من کاملاً شفاف و روشن بیان‌شده است.

———————————————————-

گروه هوادارن شاهزاده رضا پهلوی در فیسبوک در این رابطه یک پوستر گویا تهیه کرده اند.  که عکس آن را مشاهده می‌کنید . رسانه شمایید !

ارتونیس ، ۲۳ مهر ۱۳۹۰

 

 

 

 

قویترین آدم  جهان اون نیست که دویست و پنجاه کیلو رو یه ضرب میزنه …

قویترین آدم جهان دختر ایرانیه که با وجود تجاوز فردی و گروهی و اسید پاشی و گشت ارشاد و مزاحم‌های خیابانی و زور گیری و قتل و هزار خطر دیگه

هنوز تو این مملکت درس میخونه ، ورزش میکنه، رانندگی‌ میکنه ، کار میکنه ، عاشق میشه ، اعتماد میکنه، مادر میشه،

و به بچه‌اش یاد میده آدم  باشه … !

ارتونیس ، ۱۷ مهر ۱۳۹۰

 

چگونه است که در مملکت ما در روز روشن دزدی میشود و ما ایرانیان به جای خشمگین شدن برای آن جوک میسازیم و میخندیم ؟ این چه رسمیست ؟ این چه فرهنگیست که ما ایرانیان پیشه کردیم ؟ فاجعه از این بزرگتر هم هست ؟ چرا ساکت نشستیم و به جوک‌ها لایک می‌زنیم و برای هم میفرستیم ؟ فکر می‌کنید اگر این اتفاق  در یکی‌ از کشور‌های اروپا و یا در آمریکا و کانادا اتفاق افتاده بود عکس‌العمل مردم آن کشور‌ها چه می‌‌بود؟ ساکت مینشستند ؟ جوک می‌ساختند ؟ نه, به خیابانها میریختند و حقشان را از دولت و حکومتشان می‌گرفتند .

ساکت نمی‌شدند تا آن حکومت سقوط کند و دزدان محاکمه شوند.

شاید ما اصلا عمق قضیهٔ را متوجه نیستیم ! اصلا میدانید این دزدی چه رقمی‌ است ؟  میدانید ۳۰۰۰ میلیارد تومان یعنی‌ چه ؟

آیا میدانید ؟
اگر کوروش کبیر ماهی ۱۰۰ میلیون تومان پس انداز میکرد بعد از ۲۵۰۰ سال صاحب ۳۰۰۰ میلیارد تومان میشدیم؟

حال به من بگوئید آیا آن کودک کار ، آن پدر که کلیه‌اش را فروخته ، آن معلمی که بعد از تدریس مسافر کشی‌ می‌کند ، آن جوانی‌ که تن فروشی می‌کند به این جوک‌ها می‌خندد  یا نه ؟

ایرانی خشمگین باش ، اعتراض کن ، این ثروت مملکت ماست و متعلق به ماست ، نگذاریم این چنین به تاراج ببرند و ما فقط بخندیم !

ارتونیس ، ۳ مهر ۱۳۹۰

به گرسنگی من نخند !

 

سمیه توحید لو شلاق خورد !

من اعتراف می‌کنم وقتی‌ این خبر را خواندم یاد خودم افتادم ; من هم در این نظام  شلاق خوردم ! آن زمان من ۱۶ سال داشتم و همیشه تا به امروز فکر می‌کردم ، احساس سوختن به تماشا نمی‌شود, آتش بگیر تا بدانی‌ چه میکشم !  چرا هنوز یک عده حرف از اصلاحات میزنند ، به دلیل اینکه سوختن من را درک نمیکنند !  کدام اصلاحات ؟

باید این بلا سر خودی‌های این نظام (اصلاح طلب) بیفتد تا بفهمند من چه کشیدم ! با خواندن این خبر شاید دلم آرام گرفت و پیش خودم گفتم: سمیه عزیز هنوز هم قبول داری اصلاحات را ؟  نه که بگم خوشحال شدم ، ولی‌ دلم کمی‌ آرام گرفت .

وقتی‌ به وب لاگ جدید شاهزاده سری زدم و مطلب جدید آن را خواندم ، از خودم خجالت کشیدم ! از اینکه اینچنین فکر کردم شرمنده شدم !

متن نوشته را اینجا بخوانید :

مگر دفاع از حقوق بشر گزینشی است؟!

در بین پیام های ارسالی مربوط به خبر شلاق نمادین به قصد تحقیر یک شهروند ایرانی، به جملات تکان دهنده ایی همچون: » ایشان فعال ستاد آقای موسوی بوده یا عضو انجمن اسلامی است
و
یا طرز تفکر ایشان این چنین یا آن چنان بوده و صلاح نبوده است که از حقوق ایشان دفاع کنید … » برخوردم !!!

 مگر دفاع از حقوق بشر گزینشی است؟

 برای دفاع از حقوق اولیه یک انسان نمی بایست عقیده وی را تفتیش کرد. در طی ۳۲ سال گذشته نقض مداوم حقوق اولیه مردم ایران یکی از ابزار اصلی سرکوب این حکومت بوده است. چه بسا قبل از انقلاب، عملکردسازمان امنیت در زمینه نقض حقوق بشر، همچنان که در کتاب » زمان انتخاب » در فصل دوم یادآور شدم، یکی از عوامل نارضایتی های اجتماعی بود .

دفاع از حقوق اولیه انسانی هر شهروند ایرانی وظیفه یکایک ما ایرانیان است. شرط انصاف نیست که من قبل از رای دادن به یک لینک یا نوشتن مطلبی در دفاع از حقوق اولیه یک انسان، عقاید وی را جستجو و تفتیش کنم و تنها اگر شبیه من فکر می کرد از او دفاع کنم. من با اعتقاد راسخ به آزادی و دموکراسی، از حقوق انسانی هر شهروند ایرانی دفاع می کنم حتی اگر در عقاید با هم اختلاف نظر داشته باشیم.

دفاع از حقوق انسانی نه گزینشی است و نه انتخابی

سمیه عزیز من را ببخش که کوتاهی کردم و بلافاصله اعتراض خود را, از این تحقیری که شامل حال تو هم شد, به دنیا مجازی نفرستادم .

سپاس من از جناب رضا پهلوی که الگو ی آزاد اندیشی‌ و دمکراسی برای ما ایرانیان است . شما درست گفتید حقوق انسانی‌ مرزبندی ندارد . بهتان افتخار می‌کنم .

ارتونیس ، ۲۶ شهریور ۱۳۹۰

اوریانا فالاچی روزنامه نگار برجسته ایتالیائی ، از وینستون  چرچیل سئوال میکند:
آقای نخست وزیر شما چرا برای ایجاد یک دولت استعماری و دست  نشانده به آن سوی اقیانوس هند می روید و دولت هند شرقی را بوجود می آورید ،  اما این کار را نمی توانید در بیخ گوشتان یعنی در کشور ایرلند که سالهاست با  شما در جنگ و ستیز است انجام بدهید ؟
وینستون چرچیل بعد از اندکی تأمل پاسخ می دهد : برای انجام این کار به  دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن دو ابزار را در ایرلند در اختیار نداریم . روزنامه  نگار می پرسد . آن دو ابزار چیست ؟
چرچیل پاسخ میدهد : اکثریت  نادان ، و اقلیت  خائن .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما میتوانیم موفق شویم اگر در راه روشنگری فعالیت کنیم ، هر چقدر آگاهی‌ در سطح جامعه بالاتر رود شانس مبارزهٔ با آن دسته خائنین آسانتر میشود .
ارتونیس ، ۲۶ شهریور ۱۳۹۰
من زن ايراني ام جوشيده از شعرو شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب

پايه اسلامتان را اي امام جمعه ها
مي کنم با تار مويي من خراب اندر خراب

گور باباي شما بر جد و آباي شما
از جهنم تا بهشت و وحشت و رنج و عذاب

ننگ و نفرت بادتان اي کرکسان ، شادي کشان
زن به چشمان شما شد برده اي در رختخواب

روي لب الله و اکبر سنگسارم کرده ايد
تا گلو در خاکها اي قاتلان آفتاب

روسري را در خيابان قعر آتش افکنم
گيسوان را ميدهم شادي کنان من پيچ و تاب

ميروم در ساحل دريا کمي عريان شوم
پيکر زيباي خود را تا زنم  رقصان بر آب

لب بگيرم از لب معشوق خود در کوچه ها
شيخکان را افکنم با بوسه ها در اضطراب

تو چه داني آيت الله پشمکي از شور و حال
کشک خود را زير ماتحتت سر منبر بساب

من زنم زن مذهبم تنها جهان آزادي است
مي گشايم بال و پر در آسمانها چون عقاب

آن سبو بشکست و آن پيمانه ها  بر خاک ريخت
مرد سالاري شده است در گور اي عاليجناب

من زن ايراني ام جوشيده از شعر  و شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب
نویسنده این شعر زیبا را نمیشناسم . شما اگر میشناسید از قول من بهش بگید : جانا سخن از زبان ما میگویی !
ارتونیس ، ۲۶ شهریور ۱۳۹۰

شاهزاده رضا پهلوی در یکی‌ از سخنرانی‌های خود که متأسفانه مکان آن را نمیدانم  فقط میدانم حدود ۲ سال پیش از این بوده است در مورد فدرالیسم سخنانی گفتند که اتفاقاً بحث داغ این روز‌ها شده است .توجه شما را به قسمتهای از این سخنرانی جلب می‌کنم

لینک یوو تیوب :

http://www.youtube.com/watch?v=dSGoyF8PUeQ&NR=1

محتوای آن به صورت نوشته :

ما دو دسته داریم : آنهایی که با این رژیم هستند و آنهائی که با این رژیم نیستند .

مدتیست وقتی‌ کلمه «دگر اندیش» را می‌شنوم از این کلمه بدم میاید. ما دگر اندیش نیستیم دوستان ، ما هم اندیش هستیم ! ممکنه جمهوری خواه باشیم ، ممکنه مشروطه خواه باشیم, ممکنه چپ باشیم، ممکنه راست باشیم ، اما آیا سوال اینجا این نیست که مخرج اشتراکمان آنهائی هستند که به یک حکومت دمکراتیک ، پارلمانی لأییک اعتقاد دارند به عنوان آلترناتیوی به این نظام حکومتی مذهبی‌ ؟ اگر این هست ، ما همه هم سنگریم .!!

ممکنه سلیقه‌های مختلف داشته باشیم ، به یک برنامه سیاسی حکومتی مختلفی‌ از نظر حزبی در آینده ایران اعتقاد داشته باشیم به همین منظور هم باید دموکراسی در حکومت آینده ایران داشته باشیم. شکل نظام هم آنقدر مهم نیست که محتوای آن مهم است .

بعضی‌ وقت‌ها بعضی‌ از طرفداران پر و پا قرص نظام پادشاهی به من این گله را میکنند که چرا این مساله را بیشتر و پر رنگتر از خودتون مطرح می‌کنید. بارها بهشان گفتم برای اینکه الان بحث ما سر شکل نظام نیست این یک ، ثانیا این نهاد اهمیتش برای آن جامعه و آن فرهنگ تا زمانی‌ که واقعا وسیله ی به درد بخوری باشه و کمک بیشتری باشه برای نهادینه کردن دموکراسی در کشوری مثل ما بسیار عالی‌ است، آن روز هم جامعه تصمیم خواهد گرفت در یک رفراندوم نهایی که نهایتاً شکل اون نظام دمکراتیک پارلمانی از نوع جمهوری باشد یا پادشاهی. آقایون مشروطه خواه و خانومهای جمهوری خواه با بر عکس این رایتان را در جیبتان محفوظ نگاه بدارید با حق مسلم و روز موعدش این رای را بیاید و بدهید. اما امروز به عنوان طرفداران یک نظام سکولار و دمکراتیک همه باید با هم و یک صدا به جنگ این دشمن مشترک بریم.

خوشبختانه فکر می‌کنم که اکثریت نیروهای آزادی خواه و ترقی‌ خواه و دموکراسی خواه که جزو اعتقادشان مساله حقوق بشر هم کاملا مطرح هست، کمابیش با این همسنگری همگن و همسو هستند. البته بخشی هم هست از نظرات هممیهنانمان که مسائل را به خصوص از دید اقوام کشور در بحثهای مرکب و مفصلی درگیر هستند مثل فرض بکنید مساله فدرالیسم به عنوان یک گزینه شکل حکومتی آینده. در آنجا هم به نظر من بحث زیادی نداریم. با شما امروز در میان میگذارم که در صحبت‌های که با بسیاری از آنها داشتم و دارم مساله را به این شکل و با دید خودم و نظر شخصی‌ خودم البته بیان می‌کنم.

یک زمانی‌ بود در کشور ما زمانی‌ که پدر بزرگ من وارد صحنه شدند که به نظر من و نیز نظر خیلی‌‌ها اصلا هیچ نهاد عرفی در مملکت ما وجود نداشت ، هیچ نهاد و سازمان اداری و حکومتی وجود نداشت. نه مملکت امنیت داشت نه ما دادگاه داشتیم نه مدرسه. از اول می‌بایست همه چیز ساخته شود. می‌بایست یک نظم و انضباط و حفاظت و امنیتی در مملکت پایریزی میشد، و این کار بدونه مرکزیت دادن به حکومت امکان پذیر نبود ! اما امروز میبایست در جهت خلاف آن پیش بریم. جهان در این جهت است کشور ما هم همینطور , باید در جهت عدم تمرکز بریم . آینده ی که لاقل برای خودم تصور می‌کنم برای آینده ایران، فکر می‌کنم که حکومت مرکزی در اصل سه مسئولیت کلیدی می‌بایست داشته باشد؛ اولین آن در بخش اقتصادی و سیاست اقتصادی کشور و توضیح منافع و ثروت کشور به طور عادلانه، مساله دوم طبیعتاً سیاست خارجی‌ کشور هست نسبت به جهان و مساله سوم البته دفاع از مرز و بوم کشور و امنیت داخلی‌ کشور خواهد بود. به اعتقاد من یک سیاست ملی‌ حداقل استاندارد تضمین شده بهداشتی و آموزشی در سرتاسر مملکت باید وجود داشته باشه و باقیش با خودشان ! چرا نمیتونیم این تصوّر رو بکنیم که بتونیم پارلمان‌های محلی داشته باشیم؟ خودگردانی محلی داشته باشیم؟ چرا به این باور نباشیم که اگر امروز درسته که ما همه هویت ملی‌ داریم به عنوان یک ایرانی‌ اما حقیقت این بخش دوم است که هیچوقت در طول تاریخمان واقعا نتوانستیم به این اعتراف کنیم و با صداقت بگوییم که ما یک هویت قومی هم داریم ، این را نمی‌توان انکار کرد. آن کرد ، آن بلوچ آن عرب خوزستانی آن ترکمن و آن آذری جزو حقایق ما هستند. و این دو با هم منافاتی ندارند . ولی‌ من که چهار گوشه این جهان را سفر کردم دوستان از ویتنام بگیرید تا برزیل، از کانادا بگیرید تا مصر اصلا هیچ ربطی‌ به رنگ پوست و مذهب و فرهنگ یک جامعه ندارد این برمیگردد به بشریت و خواسته بشر! چطور می‌توان انگیزه یک شهروند یک مملکتی را به حد اکثر رساند بدون اینکه آن شخص تضمین یک برابری و مساوات کامل در مقابل قانون داشته باشد. این طبیعیست ! اگر امروز میبینیم خطر تجزیه ایران بیشتر است تا قبل، نهایتاً برمیگردد به خود آن حکومت که در کشوری که سده‌ها بلکه هزاره‌ها کشوری بوده مرکب، که من یادم میاد وقتی‌ تو خیابان راه می‌رفتیم کسی‌ نمی‌گفت این آذریست ، این بلوچ است ، این سنّی است این زرتشتی است اصلا از این حرفها نداشتیم همه ایرانی بودیم! بنا بر این وقتی‌ که ما میگوئیم نظامی که  قانون اساسی‌ اش مبتنی‌ باشد بر اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر خیلی‌ از این دغدغه‌ها و خیلی‌ از این نگرانی‌‌ها و خیلی‌ از این دید‌ها را ما میتوانیم رفع بکنیم. زبان مشترک ما زبان فارسی‌ است، اگر امروز من برم کردستان نمی‌توانم کردی حرف بزنم ولی‌ حرف همدیگر را به فارسی میفهمیم! اما چرا نتوانند فرهنگ خودشان را ، زبان خودشان را به نسل‌های بعدی منتقل بکنند؟ چرا نتوانند رسانه‌های به زبان خودشان داشته باشند ؟نمی‌گویم فقط در منطقه خودشان، یک کردی هم که در مشهد زندگی‌ می‌کند باید بتواند بچه خود را در یک کلاسی ثبت نام بکند که زبان خودشان را تدریس می‌کند ؟ چرا که نه؟..

————————————————————————————————————

من اضافه می‌کنم :

جداً چرا که نه؟ جداً چه کسانی هستند که هنوز فکر تکه تکه کردن ایران عزیزمان هستند ؟ ما میتوانیم در کنار هم, ایرانی بسازیم که همه ما در آن احساس امینیت ، آسایش و خوشبختی‌ کنیم !

به امید آن روز

ارتونیس ، ۲۴ شهریور ۱۳۹۰

رضا پهلوی با نام کاربری sarbaz.vatan در بالاترین آغاز به کار کرد . پا به پای ما

اتفاقا چقدر خوب که ایشان به بالاترین آمدند تا خیلی‌ از این قبیل سوال ها جواب داده شود. من اینطور برداشت می‌کنم که هم میهنانی هستند که با افکار و اندیشه شخص رضا پهلوی آشنایی کافی‌ ندارند – یا به شسته شوی مغزی نظام و گروه‌های مخالف بساده کردند یا دسترسی‌ نداشتند تا خود آشنا شوند! تحقیق نکردند ببینند واقعا این فردی که خود را مخالفش می‌نامند اصلا چگونه می‌اندیشد !
ایشان اولین کسی بودند که دعوت به مبارزه بدون استفاده از هیچ نوع خشونتی کردند ، اولین کسی بودند که مخالفت با حمله نظامی کشور‌های خارجی به ایران کردند و اولین کسی بودند که روشهای نا فرمانی مدنی را به جامعه ایرانی معرفی‌ کردند .

و تمام اینها مربوط به حوادث پس از تقلب در انتخابات اخیر نبود، این را میتوانید در کارنامهٔ مبارزاتی ایشان در طی‌ این ۳۲ سال به صورت نوشته و مصاحبه به وضوح ببینید و بخوانید . من از اینکه ایشان در بین ما هستند خوشحالم  مخصوصاً به دلیل اینکه هم میهنان بتوانند رضا پهلوی واقعی‌ را بشناسند .

شما از نام کاربری که برای خود انتخاب کردند تا ته قضیهٔ را بخوانید : سرباز وطن !! نه رضا پهلوی ، نه شاهزاده ، نه هیچ اسم دیگری ! خود را یک سرباز وطن میداند !

آدرس وب لاگ جدید ایشان http://sokhanibashoma.blogspot.com

ارتونیس ، ۲۲ شهریور ۱۳۹۰